یک شب با حالتی غیر عادی و با احساس اینکه در مستمعینم نیز چنین حالتی وجود دارد،این مسئلهء حیاتی را مطرح می کردم که اگر تشیع صفوی را کنار بگذاریم و با تشیع علوی رابطه ای مستقیم بیابیم،تا تابش مستقیمش،بی آنکه از فیلترهای صفوی بگذرد،بر قلبهایمان بتابد،وجدان امروز دنیای سوم و نسل عاصی قرن و وجدان مسئول و آگاه مسلمین در تمام دنیا،شعارهای اصلی تشیع،یعنی امامت،عدالت،ایمان و وحدت را خواهند پذیرفت.که شعارهای اصلی دنیای امروز،ایمان(در غرب) و عدالت و مبارزهء ضد طبقاتی(در دنیای سوم)و ایمان و عدالت و مبارزه با استثمار طبقاتی و بالاخص وحدت در برابر امپریالیسم و صهیونیسم(در دنیای اسلام)است.و اینها شعارهای اصلی تشیع علوی است...
و آنوقت مستمعی عوضی که از شنوندگان حرفه ای بوده است و از آنهائی که کار و زندگی دارند!و فرصتهایشان را بین شغل و خانواده و تفریح و سلامت و احتیاجات بسیار معقول و منطقی شان تقسیم می کنند و اندکی را هم به کارهای خیر و امور دینی می بخشند،صدایش درآمده بود که:با خانمم قرار گذاشته بودم که ساعت10 بعد از مجلس دینی به چلوکبابی برویم ولی تا ساعت 11 برنامه تمام نشده و خانمم در قسمت خانم ها و من در قسمت آقاها دور از هم،دور از چلوکباب!و سپس نصیحت که:آقا مردم برنامه دارند و شما کاری می کنید که مردم چون برنامه شان به هم می خورد،دیگر نیایند و بروند جائی که برنامه شان سر وقت تمام می شود...!می بینید که نه این می تواند شنوندهء فریاد دردمان باشد و نه ما گویندهء این چنین بی دردانی که پرداختن به دین و اعتقادهایشان،برنامه ای دارد که گاهی پیش از چلوکباب است و گاهی بعد از چلوکباب...و در هر صورت،فرع بر چلوکباب!
در زیر عنوان نقش انقلابی یاد(ذکر) و یادآوران(ذاکرین)در تاریخ شیعه،می خواهم نقش انقلابی همهء عقاید و شعائر اختصاصی شیعیان را مطرح کنم،حتی عقاید و شعائری که امروز در چشم یک روشنفکر آگاه و مسئول اجتماعی،که بینشی علمی و مترقی هم دارد،موهوم و بی منطق و تخدیر کننده و ارتجاعی،تجلی می کند،و[هر روشنفکر آگاهی] چه مذهبی باشد و چه غیر مذهبی،چه شیعی خالص و معتقد باشد و چه غیر شیعی،در محکوم کردن این دسته از عقاید و شعائر تردید ندارد.و ما خود نیز که به تشیع معتقدیم و مذهبی بسیار مترقی و نجات دهنده و آگاهی بخش،حتی برای انسان امروز می شماریم و می شناسیم،این مسائل را به شدت محکوم می کردیم و معتقد بودیم که باید مبارزه کرد و از میانشان برداشت تا بتوان ذهن جامعه را شستشو داد و برای پذیرش عقاید و شعائر اصلی و اساسی تشیع آماده کرد.
بنابراین موضوع سخن من،اعتقادات و شعارهای اصلی و نیز سنت ها و تظاهرات و اعمالی است که در نظر روشنفکران مترقی،که حتی به شدت شیعی هم هستند،عامیانه و منحط و محکوم جلوه می کند.در اینجا می خواهم اعتقادات و احکامی را که مورد ایراد و انتقاد قرار می گیرد مشخص کنم و روشن کنم که چرا این اعتقادات،از طرف این تیپ ها و منجمله خود من،انتقاد می شده و با تشیع نخستین یعنی تشیع علی(ع) و عترت و خاندان پیغمبر(ص) که اسلام راستین و حقیقی است،مغایر و متناقض تلقی می شده است.
ادامه دارد...